سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود رأیی ات، تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام]

و خدایی که در این نزدیکیست ...


درسهایی از زیارت عاشورا(4)

 

                             

پاسخی بر یک شبهه

گریه؛ افسردگی یا نشاط روحی

روضه و گریه زیاد

عده ای می گویند که گریه زیاد در روضه ها موجب خستگی مردم می شود و بعضی از روزنامه ها هم می نویسند که گریه (منظورشان, گریه بر عزای اهل البت است) افسردگی می آورد. جواب این است که این مدّعیان یقیناً در طول عمرشان حتی یکبار خالصانه و عاشقانه بر مصائب اهل البت بالاخص حضرت اباعبدالله الحسین گریه نکرده اند تا از نزدیک حس کنند گریه بر مصائب آن بزرگواران تا چه اندازه اعتماد به نفس, آرامش روح, احساس توکل و نشاط روحی و معنوی ایجاد می کنند. شیعه عاشق حسین(ع) است و با یک یا حسین(ع) گفتنش باید غش کند. روضه برای عاشقان حسین(ع) طراوت می آورد ولی برای آن کسانی که می گویند روضه زیاد نخوانید، حتماً قساوت می آورد. زیرا آنان درد دین ندارند و شکنجه و شهادت اهل البیت در نظر ایشان موضوعی است که تاریخ آن گذشته است.

شیعه تا وقتی امام زمانش نیاید شادی ندارد

ما تا وقتی که اندیشه و فرهنگ اهل بیت را در عالم عرضه نکنیم، شادی نداریم. در میلاد امام رضا(ع) زیارت وارده را زیارت عاشورا قرار داده اند. در میلاد امام زمان ارواحنا فداه زیارت وارده را ریارت عاشورا قرار داده اند.در بسیاری از اعیاد اسلامی دستور تلاوت زیارت عاشورا داریم. این همه سفارش به تلاوت زیارت عاشورا برای این است که اشکهایتان خشک نشود و قلبتان آرام نگیرد. این اسرار است که شیعه را زنده نگه داشته است. این حرفهایی که می گویند در اعیاد و میلادها نباید گریه کرد، خطرناک است. می گویند امروز روز ولادت امام رضا(ع) است و نباید زیارت عاشورا بخوانیم و گریه کنیم، در حالی که ما در ایام ولادت اهل بیت به خواندن زیارت عاشورا توصیه شده ایم, برای آنست که در هر فرصتی فرهنگ و اندیشه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را شرح دهیم. شیعه با گریه نشاط پیدا می کند. جوانان شیعه از شدّت نشاط معنوی به هیجان می آیند, آنچنان که برای هرگونه ایثار و تلاش خدمت به اسلام آماده می شوند. در عاشورای حسین(ع) نشاط روحی بیشتر است. در عاشورا مریضها خوب می شوند، پیرها به تحرک وا داشته می شوند، گنه کاران توبه می کنندو... . عاشورا یک پارچه تحرک می شود.

بیش از هزار سال است که شیعه در ایام محرم و صفر به گریه و زاری مشغول است. چه کسی شنیده است, که عزاداری در ایّام محرم و صفر موجب ایجاد افسردگی شده باشد؟ این درحالیست که حتی بسیاری از مسیحیان آشنا به فرهنگ شیعه در ایّام محرم و صفر با شرکت در عزاداری های حسینی به وجد و نشاط معنوی دست می یابند.

گریه هایی که افسردگی می آورد

گریه ای که  به خاطر شکستهای دنیایی باشد افسردگی می آورد. گریه پس از ظلم و نابود کردن زندگی دیگران، افسردگی می آورد. پس گریه هایی افسردگی می آورد که برای از دست دادن دنیا باشد.

مکتب گریه نجات بخش است

در روایات آمده است که زیارت عاشورا تو را مستجب الدعوه می کند. هر حاجتی که بخواهی به تو می دهند. این گریه بر عاشورا است که روانها را شستشو می دهد. و دشمن هم با عاشورا مخالف است. حال این گریه باید با کسب معارف و حقایق باشد و کسی که گریه می کند، باید تلاش کند که بتواند معارف اسلام و قرآن را پیدا کند و آنها را گسترش دهد.

آیا همیشه باید گریه کرد؟

زمان انقلاب عده ای می گفتند که باید مبارزه کرد و گریه ضرورتی ندارد و عده ای دیگر می گفتند که بر طبق روایات باید گریه کنیم. این دو مکتب هر دو اشتباه بودند. جواب این مسئله این است که در مجلس عزاداری باید گریه کرد و نباید مبارزه کرد اما همین گریه را در میدان مبارزه نباید انجام داد و باید مبارزه کرد. اگر آمریکا حمله کرد، نباید گریه کنیم بلکه باید شمشیرت را آماده کنی و باید مبارزه کنی، باید تبلیغات کنی. ولی وقتی نگاهت به حضرت ابا عبد الله(ع) افتاد باید گریه کنی...

 

 

منبع: WWW.Sabereh.ir



مریم محمدی ::: جمعه 86/11/26::: ساعت 2:10 عصر


درسهایی از زیارت عاشورا(3)

                              

طرح دو شبهه و پاسخ آن درباره اهل البیت(علیهم السلام) : اهل البیت(علیهم السلام) آسمانی هستند ، ولی زمینی زندگی کردند...

در این بحث دو شبهه بسیار خطرناک را مطرح می کنیم و پاسخ آن دو شبهه را ارائه می دهیم ، که دانستن آن برای تمامی شیعیان ضروری است و آن این است که ، در مورد اهل البیت (علیهم السلام) ، دو گروه افراد وجود دارند که دارای تفکری غلط می باشند :

گروه اول می گویند که ائمه اطهار(علیهم السلام) آنقدر بلند مرتبه هستند که ما حتی شایسته نیستیم اسمشان را بیاوریم، قسمت اول اعتقادشان در عظمت و بزرگی ائمه اطهار(علیهم السلام) کاملاً درست است. ولی آن قسمت از حرفشان غلط است که می گویند حالا که ما در مقایسه با عظمت ایشان مانند خاک پایشان هم نمی شویم بنابراین از تقلید و پیروی سیرة شریفة آنها عاجزیم، یعنی اگر حضرت زهرا(سلام الله علیها) شبها تا به صبح آن اندازه به عبادت می ایستاد که پای مبارکش آزرده می شد ما نمی توانیم از او درس بگیریم و شبها به عبادت و بندگی مشغول شویم یا آنکه اگر آن حضرت در برابر ظلم ایستادگی کرد و پهلویش را شکستند ، نبایستی ما جلوی ظلم بایستیم، زیرا ما که در حد و اندازة حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیستیم، پس ما باید با ظلم و انحراف سازش کنیم یا سکوت کنیم. یعنی این افراد بطور کلی نادانسته فلسفه امامت و شیعه بودن و پیروی از سیره طیبه اهل البیت را انکار می کنند و اصلاً نادانسته خون سید الشهدا (علیه السلام) را پایمال می کنند و می گویند که ما سید الشهداء نیستیم ماکه تقوا و علوم و معارف حضرت حسین (علیه السلام) را نداریم، ما گناه کار و خلافکاریم، لذا  استغفار می کنیم و آن بزرگواران مارا از این کوتاهی در مقابل ظلم و این سازشکاری خواهند بخشید و در قیامت از ما شفاعت خواهند نمود! .

گروه دوم می گویند که ائمه اطهار(علیهم السلام) اساساً موجوداتی مثل ما هستند و نباید آنها را آسمانی و ملکوتی و سلطان تمام هستی دانست، زیرا اگر چنین باشد برای ما قابل تقلید نخواهند بود، بنا براین انسان کامل وجود ندارد و ساخته ذهن عرفا است، آنها هم مانند ما جایز الخطاء هستند ؛  این گروه نیز به وادی انکار و حتی کفر کشیده شده اند زیرا با این حرفهایشان بسیاری از آیات قرآن را که در شان اهل البیت عصمت و طهارت نازل شده است انکار

می کنند.آنجا که خداوند متعال می فرماید: اهل البیت (علیهم السلام) از هرگونه خطا و لغزش منزه هستند (« انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» - سوره احزاب(33) – آیه 33 ). و جز به دستور حق و وحی کلمه ای  نمی گویند و رفتار نمیکنند –( « و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» -  سوره نجم (53) – آیه 3و4 - یعنی : هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید و سخن او به غیر از وحی خدا چیزی نیست . ).

این روسیاهان انبوه آیات  و روایات و زیارات و ادعیه را ، با این حرفهایشان انکار می کنند که یقینأ جز کفر به راه دیگری ختم  نمی شود–( آنها می گویند : در حیطه ولایت سیاسی ، حتی ائمه هم وجوب اطاعت ندارند ، چه برسد به فقیه .مردم می توانند بر امام معصوم هم خرده بگیرند ، انتقاد کنند و در جایی فرمانش را اطاعت نکنند( ماهنامه کیان-آبان77 ) . او در مجله کیان در سال 76 ، ذیل عنوان صراط های مستقیم می گوید: حضرت علی با سه خلیفه قبلی هیچ فرقی ندارد و تفاوتی بین زیدیه و تشیع و وهابیت وجود ندارد.)، تا آنجا که می گویند: « حتی معصومین(ع) خود به خود بدون نظارت مردم و بطور اصولی در معرض انحراف هستند)) ( عزت الله سحابی. روزنامه عصر آزادگان 16/10/78)

پاسخ دو شبهه فوق :

گروه اول در شبهه خود به روایات و زیارات مأثوره استدلال می کنند، بالاخص زیارت جامعه کبیره و روایاتی که در عظمت ولایت و امامت وارد شده است. پاسخ آنها این است که آنچه به آن استدلال می کنند کاملأ صحیح است ولی آنچه برداشت می کنند و نتیجه می گیرند غلط است، زیرا مستندات آنها آسمانی بودن و سلطنت اهل البیت (علیهم السلام) را بر کل هستی اثبات می نماید اما نتیجه غلطی که می گیرند غیر قابل دسترس برای تقلید کردن و ناتوانی بشر در پیروی کردن از سیرة شریفة اهل البیت(علیهم السلام) است. شبهه ایشان از این جا ناشی می شود که متوجه نیستند که اهل البیت در عین عظمت و سلطنت بر هستی همچون قرآن از مقام عرش رب العالمین نازل شده اند و آن قدر خود را تنزّل داده اند تا روش و سیرة مطهرة آنها برای فهم ما و تقلید ما و عمل ما آسان باشد، آنها زندگی زمینی را بر خود تحمیل کرده اند تا ما زمینی ها بتوانیم مانند  آنها عمل کنیم مانند پدری که خود قهرمان دوندگی است ولی با کودک دو ساله خود راه می رود و پا به پای او گام بر می دارد تا کودک از او تقلید کند و راه رفتن بیاموزد.

واضح است که ما مثل ائمه اطهار (علیهم السلام) نیستیم، آنها مسجود ملائک هستند ؛ ملائک فقط به حضرت آدم سجده نکردند، سجده یعنی شدت تسلیم ؛  در مقابل ائمه اطهار(علیهم السلام) ،  فرشتگان همچون یک غلام برابر رسول خدا و اهل البیت او مانند امام حسین(علیهم السلام) وامام زمان(عج)می ایستند وسجده می کنند که هیچ غلامی مانند ملائک روبروی مولایش چنین عاجزانه سجده نمی کند، امّا این گروه علیرغم اخلاص و ارادت به اهل البیت(علیهم السلام) ، با اعتقادات غلط خود پشت رسول خدا و امام حسین(علیه السلام) وامام علی(علیه السلام)  را می شکنند و راه را برای هر گونه فتنه و گمراهی و ظلم باز می گذارند، چون می گویند ائمه اطهار بزرگتر از آن هستند که برای ما قابل تقلید باشند و به عنوان نمونه به این قسمت از روایات استناد می کنند که می فرماید: « بکم تمسک السماء ان تقع علی الارض)) (زیارت جامعه کبیره مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی) ؛ یعنی اگر آسمان و زمین در هم نمی شود به دلیل آن است که شما بر آنها سلطه دارید، و لذا ائمه اطهار(علیهم السلام) لنگر آسمان و زمین هستند، اکنون سوال این است که حضرات ایشان لنگر زمین و آسمان هستند که ما شیعیان چه کارکنیم؟ ایشان در هر لنگر آسمان و زمین هستند. ولی من و تو باید نقش ایشان را در هدایت بشریت بدانیم. ما باید در عین اعتقاد به عظمت ایشان بدانیم که مثلاَ نقش حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای هدایت تو و برای من چیست؟

 گروه دوم کسانی هستند که می گویند اهل البیت(علیهم السلام) آسمانی نیستند. مشکل آنها آن است که به این نکته  توجه نکرده اند، زمینی زندگی کردن اهل البیت(علیهم السلام) مانع از سلطنت آنها بر کل هستی نیست.

 و به نکته مهم دیگری نیز توجه نکرده اند که اگر اهل البیت(علیهم السلام) با ملکوت در ارتباط نباشند فلسفه اطاعت و ولایت و امامت و رسالت همه باطل می شود و اطاعت از اهل البیت(علیهم السلام)  اساساً بی معنا می شود، زیرا در غیر اینصورت (اگر اهل البیت(علیهم السلام)  با ملکوت در ارتباط نباشد) می توان از هر فرد دیگری مثل خلفای بنی امیه و بنی عباس اطاعت نمود، چون تفاوت در اساس قضیه ایجاد نمی شود.

نتیجه آنکه ائمه اطهار(علیهم السلام) آسمانی و ملکوتی بودند، رسول الله(صلی الله علیه وآله) می فرماید: حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، «حوراء الانسیه» است، او بشر نیست، حضرت رسول می فرماید: «هی نور عینی»، یعنی من که پیغمبر هستم اگر زهرا  نباشد اصلاً دنیا برای من تاریک خواهد شد نمی توانم ملکوت را ببینم و می فرماید: «هی روحی التی بین جنبیّ»، یعنی حضرت زهرا همچون روح من است که بدون او جسم من بی جان خواهد شد. اگر حضرت زهرا(سلام الله علیها) نبود هیچ خانمی در مقایسه با ایشان در حد و اندازة حضرت مولا امیر المؤمنین(ع) نبود تا روح او را قوّت بخشد و او را در اطاعت و بندگی حقتعالی در آن مقامات عالی یاری نماید. و اگر حضرت زهرا سلام الله علیها نبود هیچ کس کفو مولا و هم طراز و هم سطح  مولا در عالم ملک نمی شد، نه اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فقط همسر مولا باشد، حضرت مولا علی(ع) بدون حضرت زهرا(س)نه تنها در خلقت برای همسری و ارائه فرزندانی همچون حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) تنها می ماند، بلکه حتی نمی دانست پس از رسول خدا  با چه کسی اسرار غمها و رنجهای خود را در میان بگذارد، برای همین است که مستندات بسیاری از روایات اهل تسنن وجود دارد که، دشمنان حضرت علی(ع) و دشمنان حکومت فرهنگ و اندیشه اهل البیت(ع) گفتند :  که تا فاطمه در خانه علی است راهی برای شکست علی وجود ندارد. بعضی فکر می کنند که از روی اتفاق و نا آگاهانه درب خانه حضرت زهرا(س) را شکستند و درب خانه را به پهلوی آن خانم بزرگوار زدند تا جان دهد اما چندین روایت حتی از اهل تسنن موجود است که نقل می کنند، درب خانه را به عمد و با هدف قتل حضرت زهرا (س) شکستند که حضرت زهرا(س) را بکشند، تا علی(ع) تنها بشود آنگاه که علی(ع), فاطمه(س) را از دست داد, از اهل بیت رسول خدا کسی را نداشت تا از حق او دفاع کند زیرا با توجه به آنکه در شان اهل البیت رسول خدا آیاتی همچون آیات تطهیر نازل شده بود, حضور ایشان در صف مدافعین حضرت علی(ع), حجت بر حق و دلیل الهی در تایید حق حضرت علی(ع) بود. آنچه تا کنون ذکر شد درباره زندگی زمینی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) بود. تنهایی حضرت علی(ع) و ناچاری و بی کسی آن حضرت در زندگی زمینی او است تا سرمشقی باشند برای پیروان حق و حقیقت؛ لذا اهل البیت (علیهم لسلام) زمینی زندگی کردند تا برای ما خاکی ها قابل تقلید بشوند امّا حیات آسمانی آن بزرگواران در دسترس ما نیست و تنها آثار و نشانه هایی از آن حیات نورانی در ادعیه و زیارات و روایات و سیرة طیبة ایشان موجود است که به قدری بلند و پر از اسرار و معارف می باشد که جز آنکه از آن به قرآن صاعد تعبیر کنیم هیچ نامی نمی توان بر آن نهاد. بنابراین، ائمه اطهار(علیهم السلام)آسمانی هستند ولی زمینی زندگی می کنند. بعضی‌ها وقتی می‌خواهند از عظمت و شجاعت امام حسین(ع) حرف بزنند می‌گویند که: «امام حسین(ع) در کربلا، جنگ غرّایی کرد و مثلاً دویست نفر را به خاک افکند»، مفهوم این جملات آن است که گویا اینهمه شجاعت و قدرت برای آن حضرت, فضیلتی و امتیازی محسوب می شود که توانسته است دویست نفر را به هلاکت برساند؛ در حالی که امام حسین(ع) با یک اشاره می‌توانست یک میلیارد نفر را هلاک نماید؛ اما چرا در عاشورا فقط مثلاً دویست نفر را از پای درمی‌آورد، برای این که به منِ روسیاه بفهماند، ببین من با شرایط جسم خاکی عمل می‌کنم تا تو بتوانی راه مرا پیروی کنی. به همین دلیل به پیشانی‌ام سنگ می‌خورد؛ نیزه‌ها به سینه‌ام فرو می‌روند و تیرها به چشمانم می‌نشیند و در سطح تو عمل می‌کنم تا تو بلند شوی و از من پیروی کنی و در دفاع از دین خدا تیرها را بپذیری؛ سنگ‌ها را بر پیشانیت بپذیری؛ پیش چشمت به به سراپرده و نوامیس و زن و بچه‌ات حمله کنند و گلوی کودک نوزادت را در آغوشت پاره پاره در عین حال از دین اسلام دفاع کنی. گویا حضرت با سیرة طیبة خویش می فرمایند من از آسمان و عرش آمده‌ام و در کنار تو و با محدودیتهای حیات زمینی با ظلم و جور مبارزه می کنم.تا تو هدایت بشوی؛ مثل تو زمینی زندگی می‌کنم تا تو نگویی که «امام حسین(ع) آسمانی است و من نمی‌توانم از او پیروی و تقلید کنم»

منبع: WWW.Sabereh.ir



مریم محمدی ::: چهارشنبه 86/11/24::: ساعت 4:55 عصر


درسهایی از زیارت عاشورا(2)                                       

                                  

لعنت ائمه اطهار(ع) بر مسلمین و شیعیان دروغین

در زیارت عاشورا که اینهمه لعن آمده است همه بر مسلمانهای نامسلمان و شیعیان دروغین است هیچکدام خطاب به کفار نیست؛ قرآن کریم به تمام منافقین مسلمان نما و نیز به عده ای از کفار و آن دسته از یهودی‌ها که همواره در صدد دشمنی و توطئه علیه اسلام بودند لعنت می‌کند ولی زیارت عاشورا فقط به مسلمان‌های دنیا پرست و سیاست باز و حتی شیعه‌نماهای بی‌معرفت و نامرد و فاسق و منحرف لعن می‌کند. همه اینهایی که امام حسین(ع) را کشتند یک نفرشان هم یهودی و مسیحی نبودند، حتی خیلی‌هایشان به اصطلاح شیعه بودند ولی شیعة بی‌معرفت و فاسق بودند. ابن زیاد پدرش از فرمانداران حضرت‌علی(ع) بود و بعداً به معاویه پیوست. شمر قبلاً در لشکریان حضرت علی(ع) بود. شمر از متدیّنین و از خوارج بود، از اهل‌تهجّد و اهل مسجد بود. خوارج به تدیّن و تظاهر به اسلام معروف بودند. شمر با اهل‌البیت(ع) آشنا بود، حتی با حضرت اباالفضل(ع) نسبت خویشاوندی داشت و در بین مردم چهره ای موجه و متدین داشت .

 بسیاری از اهل کوفه ، شیعه بودند !

مردم کوفه اول مردمی بودند که حکومت علوی را برپا کردند در کوفه بزرگانی نظیر جناب هانی بن عروه، و جناب مسلم بن عوسجه، و جناب حبیب بن مظاهر بودند و اصلاً کوفه مهد علم بود. در علم نحو و علم صرف، علم قرائت و سایر علوم دیگر از کوفیان مطالبی به مسلمانان رسیده است که نشان از بارور بودن علم در کوفه در آن زمان دارد، مثل قرائت «عاصم کوفی» که یکی از قرائت‌‌‌های مهم در بین قراء قرآن است. بهترین و خالص‌ترین شیعیان در کوفه بودند.

حالا این کوفه چه شد و مشکل شیعیان کوفه چه بود که آمدند در کربلا و امام حسین‌(ع) را شهید کردند؟!  این همان شرایطی است که همواره باید تمامی شیعیان و مسلمین در طول تاریخ اسلام تا ظهور حضرت صاحب‌الامر در آن تدبر کرده و عبرت بگیرند و از خود بترسند که مثل اهل‌کوفه نشوند. اهل‌کوفه برای امام‌حسین(ع) چند صد نامه نوشته بودند. بعضی از مورخان مورّخان تعداد آن نامه ها را تا چند هزار هم نوشته‌اند به طوری که حضرت ابا عبدالله علیه السلام در روز عاشورا سوار بر شتر پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله شده و خطاب به آنها فرمود آیا شماها این مجموعة نامه‌ها را برای من نفرستادید؟

کسی که در نامه بنویسد، حسین جان تو بر حقی، تو بیا و رهبر ما باش ما جان و مال خود را فدای تو خواهیم کرد، بیا و ما را از شر یزید نجات بده، آیا او شیعه نیست؟، اینها شیعه بودند، بنابراین خود این شیعیان یعنی شیعیان سطحی، سیاست باز، دنیادوست و غافل و سازشکار بودند که امام حسین(ع) را تنها گذاشتند. وقتی لشکریان کوفه حضرت سیدالشهدا را شهید کردند و اهل‌البیت آن حضرت را به عنوان اسرا در کوفه می‌گرداندند، شیعیان کوفه اول عزادارانی بودند که برای امام حسین و اهل بیتش(علیهم السلام) ، گریه و ناله ‌کردند(!؟)، حضرت زینب با مشاهدة گریه و عزاداری، آنان را نفرین کرده و فرمود: ای اهل نیرنگ و نفاق! خدا اشکهایتان را خشک نکند، و همواره گریان بمانید( لهوف سیدابن طاووس(ره)، صفحه200:انتشارات صلاه،1381  و  نفس المهموم، حاج شیخ عباس قمی(ره)، صفحه215. )این بدان معنی است که شیعیان کوفه کارشان به جایی رسیده بود که خواهر امام، دختر امام، عمه امام و دختر حضرت زهرا( سلام الله علیهم اجمعین) یعنی حضرت زینب این شیعیان روسیاه را در وسط شهر نفرین می فرماید؛ آن خانمی که مستجاب‌الدعوه است، آن خانمی که از اولیاء حق است، آن خانمی که عارفه و متهجده و عالمه است آنها را مخاطب قرار می دهد که : خدا ذلیلتان کند که ما را این گونه نزد دشمن تنها گذاشتید.

بعضی از همین شیعیان، مردهایشان به پهنای صورت گریه می‌کردند و به امام سجاد(ع) می‌‌گفتند، غلط کردیم، این دفعه  پشت سر شما تا دم مرگ می‌ایستیم و از حق شما دفاع خواهیم نمود، حضرت فرمودند: بس است آیا آن همه بلایی که بر سر پدرم و خانواده ام آوردید، کافی نبود؟! نمی‌خواهم مرا یاری کنید، فقط آرام باشید، حداقل به اسلامتان همان قدر که یقین دارید، عمل کنید نه بر علیه ما باشید و نه شعار پشتیبانی و دفاع از ما را بدهید. این امام سجاد(ع) بود که این حرفها را می‌زد، ولی فقیه امروز نبود، چپ و راست هم نبود، که فرمود: «هر بلایی که بر سر پدرم و بر سر خاندان ما آوردید دیگر بس است، سر پدرم هنوز بر سر نیزه است». سیاست ‌بازی، فرهنگ مردم کوفه شده بود و رقابتهای قبیله‌ای و حزبی، رفاه‌گرایی، سازشکاری و ترس، راحت‌طلبی، سطحی‌گرایی در دین، ظاهر‌گرایی و عدم تعمِق و عدم تدبر در معارف رسول الله(ص) آنان را به این حدِ از نادانی و گمراهی کشانده بود

منبع: WWW.Sabereh.ir



مریم محمدی ::: دوشنبه 86/11/22::: ساعت 5:0 عصر


درسهایی از زیارت عاشورا(1)

                                   

بعضی ها فریبکارانه و یا به دلیل ناآگاهی از اندیشه و فرهنگ قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)

می گویند : ما فقط اهل محبت و صلح و دوستی هستیم و از دشمنی کردن (حتی با دشمنان اسلام و قرآن) بدمان می آید .

این در حالی است که بخش مهمی از زیارت عاشورا ، لعنت بر دشمنان حکومت فرهنگ و اندیشه قرآن و اهل البیت(علیهم السلام) و برائت از آنان است .

این فراز های شریف در زیارت عاشورا است که می فرماید : « حرب لمن حاربکم » (  من با هر که با شما در جنگ است, سر جنگ و درگیری دارم.) « عدو لمن عاداکم »(من با هر که با شما عداوت و دشمنی دارد, دشمنی و عداوت دارم.) ؛ « لعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت» ( لعنت خدا بر هر فرد یا گروه و یا جامعه ای که اساس ظلم و تبعیض را علیه شما اهل البیت طراحی و تاسیس نمود.)و فراز های بسیاری مانند این فرازهای شریف ،با صراحت تمام، در گیری و صف آرایی و دشمنی اهل البیت(علیهم الصلوه و السلام) و پیروان راستین ایشان  با دشمنان و مخالفان قرآن و اسلام ناب محمد(صلی الله علیه و آله) ، را بیان می کند .

اساساً بخش مهمی از دستورات حقتعالی در قرآن کریم درباره صف آرایی و درگیری و شدت رفتار و عدم سازش با دشمنان اسلام و قرآن و لعنت بر آنان و حتی درباره شناساندن همدستان آنان و چگونگی روشهای گمراه کننده و فریبنده آنهاست. آیاتی مانند این آیه که می فرماید : « محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم( سوره مبارکه فتح(48)- آیه 29) ؛ به وضوح راه را نشان داده است ، حقتعالی می فرماید اگر با محمد رسول الله هستی ، با کفار حربی یا استعمارگر مثل آمریکا و صهیونیزم و جهان خواران استعمارگر غرب و شرق و پیروان ایشان در داخل و خارج ، باید رفتار شدید و خشن داشته باشی و از هرگونه هم صحبتی و دوستی یا سازش با آنها پرهیز کنی و دوستی و مهربانیت را برای مؤمنین و انسانهای بی غرض و حق طلب ، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، خرج کنی .

در زیارت عاشورا فراز بسیار شگفت آوری وجود دارد که می فرماید : « ورزقنی البرائه من اعدائکم » (و بیزاری جستن از دشمنان شما و صف آرایی در برابر آنها را خداوند روزی من نمود.) ؛ حضرات  اهل البیت(علیهم السلام) در این فراز می فرماید : برائت جستن - یعنی فاصله گرفتن ، موضع گرفتن ، مبارزه کردن با دشمنان حکومت فرهنگ و اندیشه اهل البیت(علیهم السلام) رزق آسمانی است ، گویا می فرماید مبارزه با دشمنان حکومت فرهنگ و اندیشه اهل البیت(علیهم السلام) ، رزق مسلمان بی تلاش و بی مجاهدت نمی شود .

با توجه به فراز های قبل و بعد از آن  به وضوح می توان فهمید که زیارت عاشورا می فرماید کسی که برائت از دشمنان ومخالفان حکومت فرهنگ و اندیشه اهل البیت(علیهم السلام) نصیبش نشده است ، به شیعه بودن و حتی در ایمان خود تردید نماید . زیرا ایمان سالم و شیعه حقیقی و پیرو امام حسین (علیهم السلام) یقینا در چنین رزق آسمانی سهمیه دارد !!

زیارت عاشورا در ادامه فراز فوق می فرماید : « ان یجعلنی معکم فی دنیا و الآخره » ؛ یعنی آن کسی که در دنیا و آخرت هماهنگ با اندیشه و فرهنگ اهل البیت(علیه السلام) و آشنایی با معارف ایشان می باشد ، یقینا برائت از دشمنان حکومت فرهنگ و اندیشه اهل البیت(علیهم السلام) ، را سرلوحه برنامه های فردی و اجتماعی و سیاسی خود قرار داده است. 

منبع: WWW.Sabereh.ir



مریم محمدی ::: جمعه 86/11/19::: ساعت 10:35 صبح