تلطیف روح
روح انسان، همواره در حال تدبیر بدن است و بدن بدون تدبیر روح، مانندکشتى بدون ناخدا است. در ماه رمضان، به دلیل امساک از خوردن و آشامیدن و محدود کردن آن به ساعاتى مشخص و نیز کنترل حواس (مانند چشم، گوش و تمامى مجارى ورود اطلاعات به درون ذهن)، فراغت روح و نفس بیشتر فراهم مىشود. فعالیت روح براى پرداخت به امور مادى و دنیوى کاهش مىیابد و امکان پرداخت به امور معنوى بیشتر مىشود. در نتیجه روح از لطافت بیشترى برخوردار مىگردد.
تقویت اراده
خداوند برنامه روزه دارى را به گونهاى تنظیم کرده است که انسان باید در ساعت معیّنى، از خوردن و آشامیدن بپرهیزد و در ساعت خاصى، مىتواند آزادانه بخورد و بیاشامد و از لذتهاى حلال استفاده کند.
ملزم شدن انسانها به اجراى دقیق این برنامه و تکرار آن طى یک ماه، تمرین بسیار مناسبى است براى عادت دادن نفس به امورى، غیر از آنچه در ماههاى دیگر عادت کرده بود و این عمل، عزم و اراده انسان را تقویت مىکند.
کنترل غرایز
روزهدار باید در حال روزه - با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب وسایر لذات (از قبیل لذت جنسى)، چشم بپوشد و ثابت کند که او همچون حیوانات، در بند اسطبل و آب و علف نیست. او مىتواند زمام نفس را به دست گیرد و بر هوسها و شهوتهاى خود مسلّط شود و این امر باعث مىگردد که غرایز به کنترل او در آید و علاوه بر این، در بهره ورى از آنها تعدیلى به وجود آید. خلاصه اینکه روزه، انسان را از عالم حیوانى ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مىدهد.
تقوا و پرهیزگارى در تربیت اخلاق اسلامى یک مسلمان، نقش بسیار مهمى دارد و براى رسیدن به این صفت شایسته، بهترین عبادت روزه است. قرآن درباره آن مىفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ بقره (2)، آیه 183.؛ یعنى، نتیجه و علّت غایى روزه، تقوا از محارم الهى است.
وقتى پیامبرصلى الله علیه وآله در خطبه «شعبانیه»، فضایل ماه رمضان و روزه را برشمرد، امیرمؤمنان علىعلیه السلام پرسید: بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: «الورع عن محارم اللَّه»؛ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 266. ؛ «پرهیز و اجتناب از معاصى و گناهان است». بنابراین روزه، عامل بازدارنده از گناه و عامل سرکوب کننده نفس عصیانگر است. شخص با عمل به این دستور الهى، به خوبى روح تقوا و پرهیزگارى را در خویش زنده مىکند؛ زیرا با روزه، اصلاح نفس و تربیت آن، آسانتر مىشود؛ زیرا گرسنگى و دیگر محرومیتهاى روزه، شعلههاى سرکش غریزههاى حیوانى و هواهاى نفسانى را خاموش مىسازد.
پر شدن شکم زمینه بسیارى از ناهنجارىها و تحریک شهوات، غوطهورى در حرام و ظهور خواهشهاى باطل در نفس مىشود؛ چنان که در حدیثى آمده است: «انى اخاف علیکم من البطن والفرج»؛ بحار، ج 1، ص 368.؛ «من از شکم و شهوت بر شما بیمناک هستم». اگر شکم عفیف باشد و به قدر ضرورت اکتفا کند و از حرام و شبهه بپرهیزد، بدون شک دامن نیز عفیف مىشود. عفت این دو عضو، زمینه بسیار خوبى براى نشاط معنوى و صفاى دل و باطن خواهد شد.
روحیه ایثار و نوع دوستى
انسان موجودى اجتماعى است و انسان کامل، کسى است که در همه ابعاد وجودى رشد کند. روزه، بعد اجتماعى انسان را در کنار سایر ابعاد او رشد مىدهد؛ بدین صورت که درس مساوات و برابرى در میان افراد اجتماع است. با عمل به این دستور مذهبى، افراد متمکن وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مىیابند و به دنبال آن درک، به این نتیجه مىرسند که باید به فکر بیچارگان و محرومان باشند. اگر توجه به حال گرسنگان، جنبه حسّى و عینى پیدا کند، اثر بیشترى دارد و روزه به این موضوع مهم اجتماعى، رنگ حسّى مىدهد. با رشد این بعد اجتماعى، انسان نسبت به همنوعان خود بى تفاوت نمىشود و دردهاى فراگیر اجتماعى (مانند فقر و گرسنگى) را حس مىکند
به راستى اگر کشورهاى ثروتمند جهان و اغنیا، چند روز از سال روزه بدارند و طعم گرسنگى را بچشند، باز هم این همه گرسنه در جهان خواهد بود؟! آیا میلیونها انسان با سوء تغذیه و کمبود مواد غذایى مواجه خواهند شد؟!
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم
گفتی: فانی قریب
.::من که نزدیکم (بقره/186/(::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.::هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.::دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.::پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.::مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/3-2) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره
(بقره/222) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه
(احزاب/43-41) ::.
اساس نهضت و قیام رهبران الهی دو چیز بود:
1- رعایت نمودن حقوق انسانها
2- حریّت و آزادی
که راستی میتوان گفت: اگر حقوق انسانها روی موازین قانون الهی داده نشود و یا حریّت و آزادی از بشر سلب گردد جوامع بشری و انسانها دیگر همچون حیوانات ودرندگان زندگی کرده و خواهند نمود.
مولای متقیّان حضرت علی(ع) میفرمود: اگر تمام جهان هستی را به من بدهند و بخواهند که پوست جویی را از دهان مورچهای بیرون آورم هرگز چنین کاری را نخواهم کرد، این کلام مقدس حضرت علی(ع) اشاره به هر دو مطلب است هم اشاره به حقوق و هم اشاره به آزادی.
منبع: http://shiee.parsiblog.com
عبداللّه ابن حماد نقل مى کند: روزى امام صادق (ع ) به من فرمود:
اى حماد نزد شما فضیلتى هست که مثل آن به احدى داده نشده است . و گمان ندارم آن چنان که باید آن را بشناسید و بر او محافظت نمائید! و قیام به حقّ آن کنید. و از براى آن فضیلت اهلى هست که ایشان را براى آن کار نام برده اند، و به ایشان توفیق عطاء کرده اند، و این رحمتى است که خداوند تعالى به ایشان بخشیده است .
پرسیدم : آن فضیلت که نام بردید و وصف نمودید کدام است ؟
فرمود: زیارت جدّم حضرت امام حسین (ع ) است . زیرا که او غریب است و در زمین غریب مدفون شده است .
هر که به زیارت او مى رود، بر او برمى گرید. و هر که به زیارت او نمى رود، بر مصیبت او اندوهناک مى باشد و دلش مى سوزد. هر که او را به یاد مى آورد ترحّم مى کند.
و هر که نظر کند به سوى قبر پسرش در پائین پاى او، در بیابانى که خویشى و دوستى نزد او نیست و حق او را غصب کردند، و جمع شدند جمعى از کافران و مرتدّان از دین ، و یاورى یکدیگر کردند تا او را کشتند، در بیابانى دفن نکرده انداختند، و منع کردند از او آب فراتى که سگان مى خوردند، و ضایع کردند حق رسول خدا (ص ) را، و وصیّتى که در حقّ او و اهل بیتش کرده بود.
پس او مدفون گردید، جفا یافته در میان قبرهاى خویشان و شیعیان خود. هر که نزد او مى رود، وحشت مى یابد از تنهائى او، و دورى از جدّ بزرگوارش . و در منزلى افتاده است که نمى رود نزد او مگر کسى که خدا دلش را به ایمان امتحان کرده است ، و حقّ ما را به او شناسانده باشد.
پس گفتم : فداى تو شوم من مى رفتم به زیارت آن حضرت ، تا آنکه مبتلا شدم به خدمت خلیفه و حفظ اموال او و من نزد ایشان مشهور شده ام . لهذا در این ولا از براى تقیّه ترک کرده ام و من مى دانم که زیارت آن حضرت ثواب بسیارى دارد.
فرمود که : مى دانى که کسى که به زیارت آن حضرت میرود چه فضیلت دارد و او را نزد ما چه نیکى ها است ؟
گفتم : نه .
فرمود که : امّا فضیلت زیارت کننده او: پس مباهات مى کنند به او ملایکه آسمان ها و امّا آنچه نزد مابراى او هست پس ترحّم مى کنیم براى او هر صبح و شام و به تحقیق که خبر داد مرا پدرم که : روضه آن حضرت از روزى که مدفون شده است هرگزخالى نبوده است از کسى که صلوات فرستد بر او از ملائکه یا جنیّان یا آدمیان یا وحشیان صحرا. و هیچ چیز نیست مگر آرزوى حال زیارت کننده آن حضرت مى کند و خود را از براى برکت بر او مى مالد و به نظر کردن به سوى او امید خبر مى دارد براى آنکه برکت یافته است به نظر کردن به سوى قبر آن حضرت .
بعداز آن فرمودکه :
شنیده ام که قومى از نواحى کوفه و غیر ایشان مى روند نزد قبر آن حضرت و زنان مى روند و ندبه و نوحه مى کنند در نیمه ماه شعبان پس بعضى قرآن مى خوانند و بعضى قصّه هاى جانسوز آن حضرت را ذکر مى کنند و بعضى مرثیه مى خوانند؟
گفتم : بلى فداى تو شوم دیدم بعضى از اینهایى که مى فرمائى .
فرمودکه : حمد و سپاس خداوندى را که در میان مردم جمعى را مقّرر فرموده است که مى آیند به سوى ما و ما را مدح مى کنند و مرثیه از براى مصیبت ما مى گویند و مى خوانند. و دشمن ما گردانیده است کسانى را که طعن کنند بر آنها از خویشان و غیر ایشان و استهزاءکنند بر ایشان و قبیح شمارند کردار ایشان را.
منبع: http://www.ghadeer.org